آيا دوست داشتن ديگران با درجات عالي تقوا منافات دارد؟
احادیث ائمه


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
باسلام به وبلاگ من خوش آمدید!!
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 205
بازدید دیروز : 203
بازدید هفته : 572
بازدید ماه : 565
بازدید کل : 92901
تعداد مطالب : 599
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1



تبلیغات
وصیتنامه شهدا

سوال : آيا دوست داشتن ديگران با درجات عالي تقوا منافات دارد؟

پاسخ
پاسخ: در همين راستا به پرسش هايي ديگر بر مي خوريم مانند: آيا دوست داشتن غيرخدا لازم است يا نه؟ و آيا با دوست داشتن خدا منافاتي دارد؟ اگر انسان دل و قلب خودش را براي محبت خدا خالي كند آيا جايي براي محبت غير خدا باقي مي ماند يا نه؟ آيا اين محبت ها با مراتب عالي تقوي منافات دارد يا خير؟! قرآن كريم از ما نخواسته كه محبت ديگران را ترك كنيم بلكه خواسته كه بيشترين محبت را نسبت به خداوند متعال داشته باشيم در سوره ي بقره مي فرمايد: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يتَّخِدُ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْدَاداً يحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبَّاً لِلَّهِ»؛ «بعضي از مردم، معبودهايي غير از خدا براي خود انتخاب مي كنند و آنها را همچون خدا دوست دارند اما كساني كه ايمان آوردند محبتشان نسبت به خدا شديدتر است!» مؤمنين «أشد حب الله» هستند نه اينكه نسبت به ديگران محبت ندارند. آري قرآن كريم نه تنها از ما نخواسته كه محبت ديگران را ترك كنيم بلكه در برخي آيات بعضي را تاييد و به پاره اي از محبت ها و دوستي ها نيز توصيه مي كند كه نمونه هايي از آنرا در اينجا مي آوريم: در سوره ي زخرف مي فرمايد:«الْأَخِلاَّءُ يوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ»؛ «آنهايي كه با هم در دنيا دوست هستند در آخرت بعضي آنها با بعضي دشمنند به جز آنان كه تقوي دارند.» اين آيه نشان مي دهد كه حتي «خُلَّت» كه از درجات بالاي محبت است منافاتي با تقواي الهي ندارد. ـ در برخي از آيات قرآن از محبت و دوستي مهاجرين سخن گفته شده است. ـ احسان و نيكي به پدر و مادر لازمه اش دوستي است. ـ و همچنين محبت و دوستي نسبت به اهل بيت(عليه السلام) به عنوان اجر رسالت سفارش شده است كه «لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي‏» و اين «مَوَدَّت» مرتبه اي از محبت است يا در روايت حكايت شده: «أحبَّ الله من أحب حسينا» كسي كه به امام حسين(عليه السلام) محبت داشته باشد خداوند او را دوست دارد. از اين مجموعه به دست مي آيد كه اين محبت ها با محبت خدا منافاتي ندارد بله اگر ديگران راهي غيرالهي انتخاب كنند و انسان بخواهد آنها را دوست داشته باشد با محبت الهي ناسازگار است وگرنه محبت اهل بيت(عليه السلام) و محبت پدر و مادر و محبت به افراد نيك، در طول محبت خداست نه در عرض محبت خداوند، بنابراين هر چه انسان پيامبر و اهل بيت(عليه السلام) او را بيشتر دوست داشته باشد خدا را بيشتر دوست خواهد داشت چون اينها مظاهر الهي هستند. و اين محبت در طول محبت خداست خدا و پيامبر هم به اين نوع محبت ها توصيه كرده اند اما اگر محبتي در عرض محبت خدا و يا در مقابل محبت خدا باشد يعني جهتي غيرالهي بگيرد اين ناپسند است و در روز قيامت هم مايه ي پشيماني است و قرآن كريم مي فرمايد: «يا وَيلَتَي‏ لَيتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَناً خَلِيلاً» برخي روز رستاخيز مي گويند: «كاش من فلاني را دوست خودم انتخاب نكرده بودم.» و در سوره ي توبه در مورد اين نوع محبت مي فرمايد: «بگو به مردم كه اگر پدران و مادران شما و فرزندان شما و برادران شما و همسران شما و طايفة شما، و اموالي كه به دست آورده ايد، و تجارتي كه از كسادش مي ترسيد و خانه هايي كه به آن علاقه داريد، در نظرتان از خدا و پيامبر و جهاد در راه خدا دوست داشتني تر باشند (اين خوب نيست و آن وقت) بايد منتظر باشيد تا فرمان خداوند بر (تنبيه) شما فرا رسد؛ و خداوند گروه نادرستان را هدايت نمي كند» بنابراين محبتي كه در مقابل محبت خدا قرار بگيرد، چه به فرزند باشد چه به ثروت باشد اين محبت، محبت منفي است. اما اگر همين محبت ها در طول محبت خدا باشد يعني ما فرزند و ثروت و... را براي خدا دوست داشته باشيم اين نه تنها بد نمي باشد بلكه چيزي است كه خداوند به آن توصيه كرده است. راه هاي شناخت محبت هاي الهي: حال ممكن است اين پرسش مطرح شود كه از كجا معلوم مي شود كه اين محبت براي خداست، و مي تواند با محبت خدا در دل انسان جاي بگيرد؟ و يا اين محبت در مقابل خداست و بايد از دل بيرون برود؟! پاسخ وقتي روشن مي شود كه انسان بر سر دو راهي ها در مقام انتخاب قرار بگيرد. مثلاً اگر انسان فرزندش را براي خدا دوست داشته باشد موقع جهاد موقع جهاد در راه خدا ـ كه در اين آيه اشاره شده بود ـ حاضر است او را در راه خدا قرباني كند و دستور خدا، (جهاد) را بر محبت فرزندش مقدم مي كند اما اگر اين محبت در مقابل خدا و محبتي منفي باشد، حاضر نيست از فرزند و اموالش در راه خدا بگذرد. در مورد منافع قبيله يا حزب و گروه هم همين معيار مطرح است. در آيه ي آخر سوره ي مجادله اشاره ي صريحي به اين مطلب دارد و مي فرمايد: «هيچ قومي را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز داشته باشند نمي يابي كه با دشمنان خدا و دشمنان پيامبر دوستي داشته باشند هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندان باشند.» اگر كسي ايمان به خدا و رستاخيز دارد نمي تواند با كساني كه دشمن خدا و پيامبر هستند دوستي داشته باشد، اين دو دوستي با هم منافات دارد و در حقيقت اين دو دوستي با هم قابل جمع نمي باشد و در ادامه ي آيه به نكته ي بسيار ظريفي اشاره مي كند و مي فرمايد: كساني كه ايمان به خدا و پيامبر دارند با دشمنان شان رابطه دوستي ندارند ولو اينكه اين افراد دشمن، پدران يا فرزندان خودشان باشند يا برادرانشان، يا قبيله آنها باشند. اگر انسان به اصطلاح «تولي» و «تبري» پيدا كرد يعني با خدا و پيامبر و دوستانش دوست بود و با دشمنان آنها دشمن بود خداوند در موردش مي فرمايد: «آنان كساني هستند كه خدا ايمان را بر صفحه ي دل هايشان نوشته و با روحي از ناحيه ي خودش آنها را تقويت فرموده، و آنها را در باغ هايي از بهشت وارد مي كند كه نهرها از زير درختانش جاري است، جاودانه در آن مي مانند؛ خدا از آنها خشنود است، و آنان نيز از خدا خشنودند؛ آنها حزب الله اند؛ بدانيد حزب الله پيروزان و رستگارانند.» پس اگر كسي مي خواهد حزب الله باشد بايد با خدا و رسولش دوست باشد و با دشمنان خدا و دشمنان رسولش دوست نباشد بلكه با آنها مبارزه كند. اين مجموعه آيات، نشانگر دو دسته محبت يكي در مقابل محبت خدا و ديگري در طول محبت خدا مي باشد. :

پاسخ
پاسخ: در همين راستا به پرسش هايي ديگر بر مي خوريم مانند: آيا دوست داشتن غيرخدا لازم است يا نه؟ و آيا با دوست داشتن خدا منافاتي دارد؟ اگر انسان دل و قلب خودش را براي محبت خدا خالي كند آيا جايي براي محبت غير خدا باقي مي ماند يا نه؟ آيا اين محبت ها با مراتب عالي تقوي منافات دارد يا خير؟! قرآن كريم از ما نخواسته كه محبت ديگران را ترك كنيم بلكه خواسته كه بيشترين محبت را نسبت به خداوند متعال داشته باشيم در سوره ي بقره مي فرمايد: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يتَّخِدُ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْدَاداً يحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبَّاً لِلَّهِ»؛ «بعضي از مردم، معبودهايي غير از خدا براي خود انتخاب مي كنند و آنها را همچون خدا دوست دارند اما كساني كه ايمان آوردند محبتشان نسبت به خدا شديدتر است!» مؤمنين «أشد حب الله» هستند نه اينكه نسبت به ديگران محبت ندارند. آري قرآن كريم نه تنها از ما نخواسته كه محبت ديگران را ترك كنيم بلكه در برخي آيات بعضي را تاييد و به پاره اي از محبت ها و دوستي ها نيز توصيه مي كند كه نمونه هايي از آنرا در اينجا مي آوريم: در سوره ي زخرف مي فرمايد:«الْأَخِلاَّءُ يوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ»؛ «آنهايي كه با هم در دنيا دوست هستند در آخرت بعضي آنها با بعضي دشمنند به جز آنان كه تقوي دارند.» اين آيه نشان مي دهد كه حتي «خُلَّت» كه از درجات بالاي محبت است منافاتي با تقواي الهي ندارد. ـ در برخي از آيات قرآن از محبت و دوستي مهاجرين سخن گفته شده است. ـ احسان و نيكي به پدر و مادر لازمه اش دوستي است. ـ و همچنين محبت و دوستي نسبت به اهل بيت(عليه السلام) به عنوان اجر رسالت سفارش شده است كه «لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي‏» و اين «مَوَدَّت» مرتبه اي از محبت است يا در روايت حكايت شده: «أحبَّ الله من أحب حسينا» كسي كه به امام حسين(عليه السلام) محبت داشته باشد خداوند او را دوست دارد. از اين مجموعه به دست مي آيد كه اين محبت ها با محبت خدا منافاتي ندارد بله اگر ديگران راهي غيرالهي انتخاب كنند و انسان بخواهد آنها را دوست داشته باشد با محبت الهي ناسازگار است وگرنه محبت اهل بيت(عليه السلام) و محبت پدر و مادر و محبت به افراد نيك، در طول محبت خداست نه در عرض محبت خداوند، بنابراين هر چه انسان پيامبر و اهل بيت(عليه السلام) او را بيشتر دوست داشته باشد خدا را بيشتر دوست خواهد داشت چون اينها مظاهر الهي هستند. و اين محبت در طول محبت خداست خدا و پيامبر هم به اين نوع محبت ها توصيه كرده اند اما اگر محبتي در عرض محبت خدا و يا در مقابل محبت خدا باشد يعني جهتي غيرالهي بگيرد اين ناپسند است و در روز قيامت هم مايه ي پشيماني است و قرآن كريم مي فرمايد: «يا وَيلَتَي‏ لَيتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَناً خَلِيلاً» برخي روز رستاخيز مي گويند: «كاش من فلاني را دوست خودم انتخاب نكرده بودم.» و در سوره ي توبه در مورد اين نوع محبت مي فرمايد: «بگو به مردم كه اگر پدران و مادران شما و فرزندان شما و برادران شما و همسران شما و طايفة شما، و اموالي كه به دست آورده ايد، و تجارتي كه از كسادش مي ترسيد و خانه هايي كه به آن علاقه داريد، در نظرتان از خدا و پيامبر و جهاد در راه خدا دوست داشتني تر باشند (اين خوب نيست و آن وقت) بايد منتظر باشيد تا فرمان خداوند بر (تنبيه) شما فرا رسد؛ و خداوند گروه نادرستان را هدايت نمي كند» بنابراين محبتي كه در مقابل محبت خدا قرار بگيرد، چه به فرزند باشد چه به ثروت باشد اين محبت، محبت منفي است. اما اگر همين محبت ها در طول محبت خدا باشد يعني ما فرزند و ثروت و... را براي خدا دوست داشته باشيم اين نه تنها بد نمي باشد بلكه چيزي است كه خداوند به آن توصيه كرده است. راه هاي شناخت محبت هاي الهي: حال ممكن است اين پرسش مطرح شود كه از كجا معلوم مي شود كه اين محبت براي خداست، و مي تواند با محبت خدا در دل انسان جاي بگيرد؟ و يا اين محبت در مقابل خداست و بايد از دل بيرون برود؟! پاسخ وقتي روشن مي شود كه انسان بر سر دو راهي ها در مقام انتخاب قرار بگيرد. مثلاً اگر انسان فرزندش را براي خدا دوست داشته باشد موقع جهاد موقع جهاد در راه خدا ـ كه در اين آيه اشاره شده بود ـ حاضر است او را در راه خدا قرباني كند و دستور خدا، (جهاد) را بر محبت فرزندش مقدم مي كند اما اگر اين محبت در مقابل خدا و محبتي منفي باشد، حاضر نيست از فرزند و اموالش در راه خدا بگذرد. در مورد منافع قبيله يا حزب و گروه هم همين معيار مطرح است. در آيه ي آخر سوره ي مجادله اشاره ي صريحي به اين مطلب دارد و مي فرمايد: «هيچ قومي را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز داشته باشند نمي يابي كه با دشمنان خدا و دشمنان پيامبر دوستي داشته باشند هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندان باشند.» اگر كسي ايمان به خدا و رستاخيز دارد نمي تواند با كساني كه دشمن خدا و پيامبر هستند دوستي داشته باشد، اين دو دوستي با هم منافات دارد و در حقيقت اين دو دوستي با هم قابل جمع نمي باشد و در ادامه ي آيه به نكته ي بسيار ظريفي اشاره مي كند و مي فرمايد: كساني كه ايمان به خدا و پيامبر دارند با دشمنان شان رابطه دوستي ندارند ولو اينكه اين افراد دشمن، پدران يا فرزندان خودشان باشند يا برادرانشان، يا قبيله آنها باشند. اگر انسان به اصطلاح «تولي» و «تبري» پيدا كرد يعني با خدا و پيامبر و دوستانش دوست بود و با دشمنان آنها دشمن بود خداوند در موردش مي فرمايد: «آنان كساني هستند كه خدا ايمان را بر صفحه ي دل هايشان نوشته و با روحي از ناحيه ي خودش آنها را تقويت فرموده، و آنها را در باغ هايي از بهشت وارد مي كند كه نهرها از زير درختانش جاري است، جاودانه در آن مي مانند؛ خدا از آنها خشنود است، و آنان نيز از خدا خشنودند؛ آنها حزب الله اند؛ بدانيد حزب الله پيروزان و رستگارانند.» پس اگر كسي مي خواهد حزب الله باشد بايد با خدا و رسولش دوست باشد و با دشمنان خدا و دشمنان رسولش دوست نباشد بلكه با آنها مبارزه كند. اين مجموعه آيات، نشانگر دو دسته محبت يكي در مقابل محبت خدا و ديگري در طول محبت خدا مي باشد. :




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








تقویم واوقات شرعی
" >اوقات شرعی
//Ashoora.ir|Shohada Beginsوصیت شهدا" >وصیتنامه شهدا

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

مشاوره






آمار مطالب

:: کل مطالب : 599
:: کل نظرات : 8

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 3

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 205
:: باردید دیروز : 203
:: بازدید هفته : 572
:: بازدید ماه : 565
:: بازدید سال : 12976
:: بازدید کلی : 92901

RSS

Powered By
loxblog.Com