خاطرات یادگاران دفاع مقدس
احادیث ائمه


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
باسلام به وبلاگ من خوش آمدید!!
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 196
بازدید دیروز : 203
بازدید هفته : 563
بازدید ماه : 556
بازدید کل : 92892
تعداد مطالب : 599
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1



تبلیغات
وصیتنامه شهدا
خاطرات یادگاران دفاع مقدس
نویسنده : فهیمه
تاریخ : دو شنبه 7 مهر 1393

وقتی توجبهه هدایای مردمی راباز میکردیم در نایلون روبازکردم ودیدم که واقعا یک قوطی خالیه کمپوته که داخلش یک نامه

است نوشته بود:برادررزمندهسلام،من یک دانش آموز دبستانی هستم . خانم معلم گفته بودکه برای کمک به رزمندگان

جبهه های حق علیه باطل نفری یک کمپوت هدیه بفرستیم . بامادرم رفتم ازمغازه بقالی کمپوت بخرم قیمت هرکدام

ازکمپوتهاراپرسیدم،اماقیمت آنهاخیلی گران بودحتی کمپوت گلابی کهقیمتش 25تومان بود .ازهمه ارزان تربودرانمی

توانستم بخرم.آخرپول مابه اندازه سیرکردن شکم خانواده هم نیست .در راه برگشت کنارخیابان این قوطی خالی کمپوت

رادیدم برداشتم وچندباربا دقت آن راشستم تا تمیز تمیزشدحالایک خواهش ازشما برادررزمنده دارم هروقت که تشنه

شدیدبا این قوطی آب بخوریدتامن هم خوشحال شوم وفکر کنم که توانسته ام به جبهه کمک کنم.بچه ها توسنگربرای

خوردن آب توی این قوطی نوبت می گرفتند،آب خوردنی که به همراهش ریختن چندقطره اشک بود.این سوال را ازخودمون

بپرسیم آیابه قدر این دختربچه اخلاص داستم!!؟

آیابه اندازه اون دغدغه وطنم رو داشتم؟

***************************************************************************

غواص به فرمانده اش گفت:
اگر رمز را اعلام کردي و تو آب نپريدم، من رو هول بده تو آب!
فرمانده گفت اگه مطمئن نيستي ميتوني برگردي.
غواص جواب داد نه، پاي حرف امام ايستادم.
فقط مي ترسم دلم گير خواهر کوچولوم باشه.
آخه تو يه حادثه اقوامم رو از دست دادم و الاان هم خواهرم رو سپردم به همسايه ها تا تو عمليات شرکت کنم.
والفجر8 ،اروند رود وحشي ، فرمانده تا داد زد يا زهرا (س)،
غواص اولين نفري بود که تو آب پريد !
اولين نفري بود که به شهادت رسيد!
من و شما چقدر پاي حرف اماممون ايستاده ايم؟

**********************************************************************

پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو می کرد …

پرسیدم : دنبال چی می گردی ؟

گفت : سربند یا زهرا !

گفتم : یکیش رو بردار ببند دیگه ، چه فرقی داره ؟

گفت : نه ! آخه من مادر ندارم ...

**********************************************************************

دعایی که عروس خانم سر سفره عقد کرد
مراسم عقدش بود
رو به همسرش کرد و گفت:
میگن دعای عروس هنگامِ عقد مستجاب میشه
بعد یه مکثی کرد و از همسرش خواست که
دعا کنه "شهید " بشه
تو عملیات حماسه ها آفرید و آخرش،
آخرش مثل اربابش لب تشنه به دیدار عشقش رفت
دیگه ازش خبری نشد
طلائیه هنوز که هنوزه رازدارش هست
شهید علی تجلائی رو میگم

***********************************************************************

نقطه شروع ناخالصی
یه روز قرار شد توی جلسه ای از فرماندهان تقدیر بشه
به شهید شفیع زاده یه تلویزیون دادن ، اما قبول نکرد
بهش گفتن : این هدیه رو به همه ی فرماندهان دادن ، چرا نمی گیری؟
گفت: ناخالصی بودن عمل یه نقطه شروع داره
ممکنه قبول این هدیه نقطه شروع ناخالصی زندگی ام باشه
نمی خواهم ذره ای ناخالصی توی عملم باشه
من با خدا معامله کردم
هدیه ام رو هم از خودش می گیرم...
شهید سردار شفیع زاده

*********************************************************************




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








تقویم واوقات شرعی
" >اوقات شرعی
//Ashoora.ir|Shohada Beginsوصیت شهدا" >وصیتنامه شهدا

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

مشاوره






آمار مطالب

:: کل مطالب : 599
:: کل نظرات : 8

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 3

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 196
:: باردید دیروز : 203
:: بازدید هفته : 563
:: بازدید ماه : 556
:: بازدید سال : 12967
:: بازدید کلی : 92892

RSS

Powered By
loxblog.Com